بیدار جاذبه زمین دانشمندان دانشگاه کمبریج

بیدار: جاذبه زمین دانشمندان دانشگاه کمبریج سیاره ستاره ستاره کوچکترین ستاره

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

    گت بلاگز اخبار فرهنگی و هنری کتاب بازم نه مجری / سروش صحت

    «سروش صحت» بعد از تجربه بازیگری، کارگردانی و نویسندگی، حالا مجری برنامه «کتاب باز» هست. با او راجع به این تجربه تازه گپ زده ایم.

    کتاب بازم نه مجری / سروش صحت

    سروش صحت: کتاب بازم نه مجری

    عبارات مهم : تخصصی

    «سروش صحت» بعد از تجربه بازیگری، کارگردانی و نویسندگی، حالا مجری برنامه «کتاب باز» هست. با او راجع به این تجربه تازه گپ زده ایم.

    هفته نامه همشهری جوان، «سروش صحت» بعد از تجربه بازیگری، کارگردانی و نویسندگی، حالا مجری برنامه «کتاب باز» هست. با او راجع به این تجربه تازه گپ زده ایم.

    یکی از نکات مهم کتاب باز، دعوت از امیرحسین صدیق به عنوان مجری بود؛ بازیگر آثار کمدی که پیش از این ارتباط خاصی با مقوله کتاب نداشت و طبیعتا صحبت هایش جهت مردم جالب تر به نظر می رسید. حالا این برنامه به همراه سروش صحت به فصل دوم رسیده هست؛ صورت مطرح سینما و تلویزیون که علاوه بر کارگردانی و بازی در آثار کمدی، سابقه درخشانی هم در نویسندگی دارد.

    او علاوه بر فعالیت در عرصه فیلمنامه نویسی، داستان های زیادی جهت همشهری داستان نوشته و ستون های داستانی ثابتی هم در روزنامه های اعتماد و هفت صبح داشته. اصلا همین سابقه نویسندگی است که او را جهت اجرای این برنامه، موجه تر می کند.

    بعد از بازیگری و نویسندگی و کارگردانی، حالا مجری شدید. فکرش را می کردید چنین عرصه ای را هم تجربه کنید؟

    مجری که نه نشدم. مجری گری بلد نیستم.

    پس فقط به خاطر این که «کتاب باز» برنامه ای راجع به کتاب است و شما هم به کتاب علاقه زیادی دارید، تصمیم گرفتید در جایگاه مجری قرار بگیرید؟

    بله اصلا علتش همین بود. اگر نه کار مجری گری کار خیلی مشکل هست. تخصص می خواهد و من هم بلد نیستم. به من گفتند خیلی هم نیازی نیست مجری باشی و فقط قرار است راجع به کتاب گپ بزنی. خب برایم جالب بود. مخصوصا این که من گپ زدن با آدم ها را دوست دارم. خیلی موقع حرف زدن و شنیدن حرف های دیگران به من خوش می گذرد. حتی همین الان هم با وجود این که برنامه خیلی جلو رفته و قسمت های زیادی ضبط کرده ایم، از این گپ و گفت ها لذت می برم و برایم هیجان انگیز هست. مهمان ها من را به شور و شوق می آورند. برایم خیلی هیجان دارد که بفهمم مهمان هایمان کی هستند و هر روز قرار است چه کسی بیاید.

    شما در گزینش مهمان ها هم دست دارید؟ یعنی با فرزند های اتاق فکر برنامه راجع به این که چه کسی برابر شما بنشیند و در مورد چه چیزی حرف بزنید، بحث می کنید؟

    راجع به گزینش مهمان ها با هم گپ می زنیم منتها خیلی از افرادی که گزینش می کنیم، گرفتارند و خیلی وقت ها جور نمی شود که به برنامه بیایند. پارامترهای زیادی وجود دارد تا این که یک مهمان به برنامه بیاید. خیلی وقت ها تا چند روز قبل هم نمی دانیم مهمان برنامه چه کسی است.

    در فصل اول، امیرحسین صدیق زیاد با مهمان هایی گپ می زد که زیاد هنگامی که جهت مطالعه نداشتند، منتها تمام تلاششان را می کردند که در این مقوله عقب نمانند. در فصل دوم یک مقدار قضیه متفاوت تر شده. شما برابر مهمان هایی می نشینید که مطالعه جزء مهمی از زندگی ارزش است یا رابتاط خاصی با کتاب دارند. قرار بود با ورود شما این تغییرات انجام شود؟

    این پرسشها را باید از سردبیر برنامه بپرسی ولی به طور کلی هدفمان این است که در برنامه ای که زیاد تخصصی نیست و از شبکه ای پخش می شود که مانند شبکه چهار، مخاطبان تخصصی ندارد و عموم مردم آن را تماشا می کنند، جوری راجع به کتاب حرف بزنیم که بیننده آن را با لذت ببیند و حوصله اش سر نورد، البته در ادامه قصد داریم سراغ نویسنده ها و ناشرها هم برویم. سراغ مردمی که شغلی در ارتباط با کتاب ندارند ولی می خوانند یا حتی شاید کتاب نمی خوانند ولی اگر آن ها را ترغیب کنیم شاید سراغش بروند.

    کتاب بازم نه مجری / سروش صحت

    چطور این مرز را حفظ می کنید؟ یعنی چه می کنید که کتاب از در عین این که می تواند برنامه ای تخصصی در حوزه کتاب باشد ولی خشک به نظر نرسد و بتواند مخاطبان عام را هم همراه کند.

    برنامه هایمان خیلی اوج و پایین دارد. چون مهمان های مختلفی داریم و در مناسبت های متفاوت آن ها را پخش می کنیم، به عنوان نمونه بعضی از برنامه ها در شب های خاص ای پخش می شوند و می طلبد که مقداری فضای سنگین تری داشته باشند. ولی کلا قصدمان این است که تخصصی صحبت نکنیم. با این حال به فراخور این که مهمان چه کسی باشد، این مسئله عوض کردن می کند. ممکن است در یک برنامه اسم کتاب ها زیاد بیاید یا راجع به یک نویسنده زیاد صحبت شود یا یک برنامه زیاد جنبه طنز داشته باشد و مفرح به نظر برسد.

    زمانی که در حال گفت و گو هستید به مرز میان یک برنامه تخصصی با برنامه ای عامیانه فکر می کنید؟ یعنی ممکن است جاهایی احساس کنید به عنوان نمونه فضای گفت و گو خیلی سنگین شده است یا حرف ها خیلی تخصصی شده است و بعد تصمیم بگیرید فضا را عوض کردن دهید؟

    ما زمانی که یک گفت و گو را شروع می کنیم باید آن را تا آخر پیش ببریم و کات نداریم. خود تهیه کننده هم اصرار دارد که در یک قسمت، اصلا کات نداشته باشیم. بنابراین هر کاری می کنیم یا هر تصمیمی می گیریم، باید قبل و بعد از آن کات باشد. هنگامی که توی دل یک قسمت می رویم، فقط در این 10 دقیقه، من و مهمان هستیم. حتی اگر متوجه شویم بحث تخصصی شده، باید بگذاریم و در 10 دقیقه بعد، فضا را به سمت دیگری ببریم.

    مخاطبان، شما را به عنوان کارگردان کار کمدی یا بازگیر کمدی می شناسند و خیلی ها هم به خاطر همین سابقه جذابی که از شما در ذهن دارند، مخاطب برنامه می شوند. چقدر تلاش کردید این شوخی و کمدی را به فضای برنامه و کتاب هم وارد کنید؟

    همان طور که گفتم این پرسشها به دو تا عنوان بستگی دارد، اول از همه ایامی است که برنامه در آن پخش می شود ما بعد از پخش دو قسمت، وارد ایام محرم شدیم و در این ایام طبیعتا برنامه باید مقداری حال و هوای دیگری داشته باشد. مسئله دیگر به مهمان برنامه ربط دارد؛ به عنوان نمونه هنگامی که سید مهدی شجاعی مهمان برنامه هست، من سراپا گوشم که ایشان چه می گوید. ولی به عنوان نمونه هنگامی که حسان کرمی مهمان ماست، چون دوست قدیمی هستیم می توانیم با هم راحت تر باشیم. من جفتش را دوست دارم چون از سید مهدی شجاعی کلی چیز یاد می گیرم و با احسان هم که کلی می گوییم و می خندیم.

    مهمان های شما هرکدام با یک قصه به برنامه می آیند. یعنی شما از همان ابتدا تصمیم می گیرید با هر مهمان طبق یک قصه از پیش تعیین شده است جلو بروید. این قصه ها از کجا می آید؟

    افشین صادقی زاده، سردبیر برنامه قبل از این که هر مهمانی به برنامه بیاید، مصاحبه های قبلی اش را می خواند، راجع به زندگی اش مطالعه می کند، به اینترنت اش سر می زند و جهت شروع گفت و گو یک نقطه متفاوت پیدا می کند. بعد به ما می گوید با این آدم بهتر است از این جا شروع کنیم.

    شما اصولا آدم کتابخوانی هستید و داستان های فوق العاده ای هم می نویسید. یعنی به طور کلی با این فضا بیگانه نیستید ولی هنگامی که قرار است به عنوان مجری برابر یک مهمان بنشینید باز هم در خودتان نیز به مطالعه زیاد احساس می کنید؟ یعنی این اتفاق پیش آمده که جهت مصاحبه با یک فرد، کتاب هایش را بخوانید یا راجع به موضوعی که می خواهید راجع به اش با او صحبت کنید، اطلاعات جدیدی به دست آورید؟

    من یک مقدار مطالعه می کنم و به هرحال در زمینه کتاب هم اطلاعاتی دارم. ضمن این که خیلی کتاب می بینم و در فضاهای مرتبط با کتاب، زیاد قرار می گیرم. هر لحظه برایم لذتبخش است بدانم چه کتابهایی منتشر می شود و نویسنده ها چطور می نویسند. جهت همین هم ممکن است کتاب های شاخصی را هم خوانده باشم و راجع به تعدادی از کتاب ها اطلاعاتی داشته باشم. این طور نیست که قبل از برنامه از مهمان بپرسم تو می خواهی راجع به چه کتاب هایی حرف بزنی؟ اصلا چنین اتفاقی نمی افتد. حتی راجع به کتاب مورد علاقه مهمان ها هم قبل از برنامه چیزی نمی پرسم.

    «سروش صحت» بعد از تجربه بازیگری، کارگردانی و نویسندگی، حالا مجری برنامه «کتاب باز» هست. با او راجع به این تجربه تازه گپ زده ایم.

    چون در آن صورت دیگر برنامه طراوتی ندارد. ضمن این که اگر دیده باشید یکی دو بار در برنامه اشتباه هم کرده ام، به عنوان نمونه با این که هم «سرخ و سیاه» و هم «مادام بواری» جزء کتاب های بسیار مورد علاقه ام هستند، هنگامی که که آقای زائری داشت می گفت نویسنده مورد علاقه ام گوستاو فلوبر است نمی دانم آیا یک مرتبه گفتم به خاطر کتاب «سرخ و سیاه»؟ و گفته نه سرخ و سیاه را که استاندال نوشته. خیلی برایم جالب بود چون اگر هماهنگ کرده بودیم هیچ وقت چنین اشتباهی پیش نمی آمد. به نظرم جذابیت برنامه به همین چیزهاست.

    این باعث نمی شود دفعات بعد در اظهارنظرها مقداری محتاط تر شوید؟

    من هر لحظه تلاش می کنم در اظهارنظرها درست واکنش‌ها کن ولی خب به عنوان نمونه سرخ و سیاه رامی دانستم که استاندال نوشته یا مادام بواری را مطمئن بودم فلوبر نوشته ولی یک مرتبه ذهنم اشتباه فرمان داد. به هر حال دو تا آدمیم که جلوی هم نشسته ایم و احتمال دارد جاهایی اسامی را فراموش کنیم. این است که برنامه را زنده می کند.

    کاملا درست هست. اتفاقا یکی از شاخصه های کتاب باز چه در وقت امیرحسین صدیق و چه الان این است که با پدیده ای به اسم مجری رو به رو نیستیم. همه چیز کاملا شبیه به یک گپ جلو می رود و اصلا چهارچوب های اجرا را ندارد. مخاطب هم با این صمیمیت همراه می شود.

    بله چون من که مجری گری بلد نیستم. مهم این است که آدم از گفت و گو لذت ببرد. من این لذت را هنگامی که گفت و گو تمام می شود و به قیافه مهمان و حس خودم نگاه می کنم، متوجه می شوم.

    با وجود تغییراتی که در فصل دوم کتاب باز با آن ها رو به رو هستیم ولی شما سنت های مهم برنامه را حفظ کرده اید. کماکان چای و دمنوش درست می کنید. با مهمان ها تصویر یادگاری می اندازید و تندیس هدیه می دهید.

    بله این ها جزء فرم برنامه بود و پیشنهاد تهیه کننده بود که حفظ شود. به نظرم هنگامی که کاری خوب هست، آیا حفظ نشود؟ اتفاقا از ایده تصویر دونفره در آخر برنامه ها خیلی استقبال کردم. چون این تصویر ها را پیش خودم نگه می دارم.

    بخش جدیدی در برنامه دارید که در آن به مهمان ها سه تصویر نشان می دهید و می خواهید در دفتر برنامه راجع به آن ها قصه کوتاهی بنویسند. بعد هم از مردم می خواهید که به عالی ترین قصه ها رای دهند. این اتفاق جهت زیاد کردن میزان مخاطبان است؟

    بله زیاد جهت این است که همکاری مردم را اوج ببریم. تلاش می کنیم این همکاری ها زیاد هم بشود، به عنوان نمونه باشگاهی درست کردیم به اسم کلوب کتاب بازها. می خواهیم بعضی وقت ها بیایند ضبط برنامه را بببنند یا کارگاه داستان و شعر برگزار کنیم و… بعد حتی اگر برنامه تمام شد، کلوب بماند.

    روایت صحت از محدودیت های تلویزیون جهت بعضی کتاب ها

    کنار آمدن با خطوط قرمز

    تعارف که نداریم. صحبت کردن از کتاب در تلویزیون کار زیاد راحت ای نیست. تلویزیون به طور کلی خط قرمزهای خاص خودش را دارد. همان طور که می دانید تعدادی از نویسنده ها امکان حضور در برنامه های تلویزیونی را ندارند یا نمی شود اسم بعضی از نویسندگان را در برنامه آورد. طبیعی هم است و قانون رسانه ای که پخش می کند. طبیعتا سروش صحت هم زمانی که برابر مهمان برنامه نشسته، ممکن است با این پرسشها رو به رو شود. به عنوان نمونه اسمی از یک نویسنده به میان بیاید که مسئله پخش داشته باشد یا مهمان برنامه راجع به کتابی صحبت کند که با خط قرمزهای تلویزیون همخوانی نداشته باشد. راجع به این پرسشها با او صحبت کردیم.

    محدودیت وجود دارد

    طبیعتا شما هم که الان دارید در یک رسانه مکتوب مثل همشهری کار می کنید هم چنین محدودیت هایی دارید. ما که دیگر در رسانه ملی کار می کنیم و قطعا محدودیت ها زیاد هم هست. هر مهمانی را نمی توانیم دعوت کنیم و اسم هر نویسنده یا کتاب یا مترجمی را نمی توانیم بیاوریم.

    اسم کتاب خطرناک نیست

    از آن جا که برنامه راجع به کتاب هست، مسئله یک مقدار سخت می شود ولی فقط دو راه در پیش رو داریم؛ یکی این که بگوییم چون سخت است و محدودیت دارد برنامه ای راجع به کتاب نمی سازم و دوم این که بگوییم مشکل را قبول می کنیم و می سازیم. من اصولا مدالم این است که طرفدار راه دومم.

    امیدوارم تلویزیون هم اجازه بدهد که این محدودیت ها کمتر شود چون هیچ کتاب و هیچ نویسنده ای آن قدر خطرناک نیست که آوردن نامش بتواند مشکلی ایجاد کند. مخصوصا این که اسم آن ها از زبان مهمان برنامه شنیده می شود و این مهمان ها هم افراد موجهی هستند و طبق پارامترهایی دعوت شده است اند. هنگامی که آن ها اسم یک کتاب را به عنوان کتاب محبوبشان می آورند طبیعتا این کتاب نمی تواند خطرناک باشد و اسمش نمی تواند چیزی را زیر و رو کند.

    مجبوریم از بین بردن کنیم

    در این شرایط هنگامی که اسم تعدادی از کتاب ها یا نویسنده ها به میان می آید، آن ها را از بین بردن کنیم. امیدوارم خطوط قرمز ما جا به جا شود و بتوانیم از کتاب ها و نویسنده ها و ناشرهای بیشتری صحبت کنیم. این اتفاق در ارشاد هم افتاده. خیلی از کتاب ها سال ها اجازه چاپ نداشتند ولی هنگامی که چاپ شدند و مخاطبان آن را خواندند، تازه متوجه شدند که کتاب اصلا اثر بدی نداشته. با این حال همین الان هم اوضاع برنامه به نظر من خوب است و انرژی خوبی انتقال یافته می کند.

    دعوت از نحوه فکرهای مختلف

    خیلی ها می پرسند آیا فلان مهمان را دعوت کردی؟ می گویم چه بدی دارد بگذاریم ببینیم این مهمان با این نحوه فکر چه حرفی جهت گفتن دارد. ما هر لحظه مدافع حرف زدنیم ولی موقع عمل کردن دلمان می خواهد فقط با همفکرهای خودمان حرف بزنیم ولی این درست نیست. باید کاری کنیم حرف زدن جا بیفتد و باید یاد بگیریم حرف آدم هایی را که همفکر ما نیستند هم بشنویم.

    • با وجود این که کتاب باز تمام تلاشش را جهت همراهی مخاطبان عام با مسئله کتاب انجام می دهد ولی باز هم به نظر می رسد نمی تواند مخاطبان گسترده ای داشته باشد. شاید جهت جلب مخاطبان حداکثری، بهتر است آن ها هم با همراهی اسپانسرها، مسابقاتی ترتیب دهند و مردم را به اسم شرکت در مسابقه به کتابخوانی و داستان نویسی ترغیب کنند.

    • یکی از اتفاق های مهم فصل دوم کتاب باز، اصلاح وقت پخش برنامه هست. در فصل اول، هیچ نظم درستی جهت پخش برنامه وجود نداشت و مخاطبان نمی دانستند چه زمانی باید برنامه را تماشا کنند. حالا برنامه به طور منظم، روزهای زوج ساعت 20 روی آنتن می رود. البته به گفته سروش صحت، این احتمال وجود دارد که از این به بعد به جای سه روز در هفت، برنامه پنج روز هفته روی آنتن باشد.

    • با این که اصولا اسپانسرها در برنامه ها اعمال نظر می کنند و پیشنهادهای عجیبی جهت برنامه ها دارند ولی آن طور که سروش صحت می گوید، اپلیکیشن طاقچه، اعمال نظر خاصی در دعوت از مهمان ها و ساخت آیتم ها ندارد. اتفاقا تلاش می کند کتاب هایی را که مهمان های برنامه نوشته اند یا معرفی می کنند و راجع به آن ها حرف می زنند، در اپلیکیشن خود بگذارند.

    کتاب بازم نه مجری / سروش صحت

    واژه های کلیدی: تخصصی | مهمان | برنامه | مهمانی | برنامه | محدودیت | نویسنده | اخبار فرهنگی و هنری

    کتاب بازم نه مجری / سروش صحت

    کتاب بازم نه مجری / سروش صحت


    دانلود


    دانلود فایل ها

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • تکست بوک
  • خرید کتاب انگلیسی
  • خرید کیندل آمازون
  • کتاب زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی دانشگاهی
  • باکس کتاب
  • مانگا زبان اصلی
  • قیمت چاپ کتاب PDF
  • چاپ مانگا
  • رفتن به نوار ابزار